بی قرارم واسی چشمات
بی قرارم واسی گرمی دستات
بی قرارم واسی دیدن دوبارت
بی قرارم برای تولد دوباره
بی قرارم برای تــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
شبــــــــ نوشــــــــــــته های دلـــــــــــــــم
بی قرارم واسی چشمات
بی قرارم واسی گرمی دستات
بی قرارم واسی دیدن دوبارت
بی قرارم برای تولد دوباره
بی قرارم برای تــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
ادم گاهی اوقات وابسته یکی میشه ناخوداگاهاااااااااا دیگ بعد اون حتی اگر ده نفر دیگ بیان آدم فقط دلش یه ذره از حرفای خودش با اون میخواد فقط یه بار برگردی به عقب ولی چیزی جز اشک از گوشه چشم در نمیاد...
دوست داشتن بعضی ادما مثل سراب میمونه بنظر خودشون نزدیک ولی انقدر دور که هیچ وقت هیچ حسی نسبت به شما نداشتن
دل من قفل شده ،معطل یه کلید کلیدی که برای همیشه توی نوت های زبان تو گیر کرد و اون کلمه دوست دارم بود
بعضی وقتا دلم واست تنگ میشه
بعضی وقتا یادت میفتم دیوووووونه میشم
بعضی وقتا یادت میفتم قلبم میخواد از جاش در بیاد
بعضی وقتا یاد گریه هات میفتم اشکام گونه هام خیس میکنه
بعضی وقتا صدای ضبط شدت گوش میدم و میگم یعنی رفت
بعضی وقتا خود به خود میای تو یادم
بعضی وقتا بیچاره حسم میگیره
بعضی وقتا بیچاره دلم میمیره
بعضی وقتا نفسم میگیره
بعضی وقتا بغض گلوم خفه میکنه درست مثل الان
بعضی وقتا یاد گرمی دستات میفتم و یه دفعه میبینم دستام سرد شده
بعضی وقتا یاد برق چشات میفتم و دنیا جلوی چشام سیاهی میره
بعضی وقتا میگممممممممممممم زود بود خیلیییییییییییییییی
دلمو واست فصل بندی کردم حالا که رفتی چشم به مقدمش افتاد نوشته بود با معرفت وارد این دل شین چون قرار تا اخرش با هم بمونن